کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : ناصر دودانگه     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع     قالب شعر : غزل    

خوب است چـشم گریه کن را تر ببیند            اشـک مـرا در روضـه‌ها مـادر ببـیـند

مـا تـا نـفـس داریم خـاک این سـرائـیـم            خـاک‌ در این خـانـه را او زر بـبـیـنـد


از ذره‌پرور انتظاری غیر از این نیست            هـر قـطره را هـم‌وزن با کـوثـر ببـیـند

هرگز نگو چشمی که سیلی خورده بسته‌ست            چون چشم دل از چـشم سر بهتر ببیـند

زهـرا عـزادار خـودش را مـی‌شـنـاسد            کافی‌ست ما را در صف محـشر ببـیند

با قـد خم محـشر نیاید کاش، درد است            قـد خـمـش را چـشـم پـیـغـمـبر بـبـیـنـد

دست دو‌عاشق را غلاف از هم جدا کرد            حقش نبود این صحنه را حـیـدر ببـیـند

چـشمی‌که با یک بند می‌بـارد، چگونه            بـایـد هـزاران نیـزه بر پـیـکـر بـبـیـنـد

از مرگ بدتـر می‌شود آن لحظه‌ای که            مـادر عـزیـزش را بـدون سـر بـبـیـنـد

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : نوید اسماعیل‌زاده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلین قالب شعر : غزل

نوازش می‌کند با درد مادر موی دختر را            نوازش می‌کند با اشک دختر دست مادر را

علی تازه جوانش را در این اوضاع می‌بیند            اگر در خانه‌ام بالا نمی‌گیرد دگر سر را


در خیبر به دستان علی افتاد بر خاک و            در خانه زمین زد عاقبت سردار خیبر را

همین دست ورم کرده، همین پهلوی خون آلود            مشخص می‌کند پیروزِ جنگی نابرابر را

به جز آن دسته از مردم که هم‌دستند با شیطان            که جرأت می‌کند با ضربۀ پا بشکند در را!؟

و زهرا آخرین راهِ علی در غصه‌هایش بود            گرفتند عاقبت با سیلی از او راه آخر را

: امتیاز

زبانحال امیر المؤمنین علیه‌السلام با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : امیر علوی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

محکم به در خوردی و محکم‌تر به دیوار            هم در به سر کوبیده شد هم سر به دیوار

به گـونـه‌ای به گـونـۀ تو لطـمه خورده            گـفـتم نـگـیـرد صورت کـافـر به دیوار


از این کـبـودی دو پـهـلـوی تو پیداست            یک ضربهای را در زده یک ضربه دیوار

بـگـذار فـضـه زیـر بـالـت را بـگـیــرد            اینگونه زهرا می‌خوری کمتر به دیوار

حـال من از حـال تو چـیـزی کـم ندارد            تو دست به دیواری و من سر به دیوار

در خانه بعد از آنکه با تو‌ دشـمنی کرد            تکـیه نکـرده هـیچ کس دیگـر به دیوار

تـو جـانِ جـانِ جـانِ جـانِ اهـل بــیـتـی            خـوردنـد با تـو آل پـیـغـمـبـر به دیـوار

من کـربـلا را پـشـت درب خـانـه دیـدم            تنها نه محسن، خورد علی اصغر به دیوار

: امتیاز
نقد و بررسی

موضوع وجود میخ در و سرخ شدن و وارد سینۀ حضرت شدن این میخ در هیچ مقتل معتبری نیامده است « البته این موضوع بدان معنا نیست که در این حمله و جسارت سینه و پهلوی حضرت زهرا سلام الله علیها مجروح نشده است بلکه بر اثر ضربۀ در و آتش حضرت به شدت مجروح شدند و تصریح تاریخی در این زمینه وجود دارد» لذا توصیۀ ما این است که اولاً از بازگو کردن آن به دلیل مستند نبودن و همچنین به جهت رعایت توصیۀ علما و مراجع از پرهیز از خواندن روضه های سخت خوداری فرمائید؛ ثانیا اگر قصد اشارۀ گذرا به این موضوع را هم دارید لازم است حتماً در قالب زبانحال یا آنچه که ممکن است اتفاق افتاده باشد مطرح شود نه قطعیت تاریخی؛ لذا بیت زیر تغییر داده شد. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

از این کـبـودی دو پـهـلـوی تو پیداست            یک ضربه میخ در زده یک ضربه دیوار

مدح و شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : سعید توفیقی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

اگرچه سنخیتی بین نور و ظلمت نیست            هر آنکه آمده اینجا بدون حکمت نیست

حریم فـاطـمه تنهـا بـرای محـرم‌هاست            قـسیم گر ندهد اذن گریه؛ قسمت نیست


قسم به قنبر و سلمان؛ علی نخواهد اگر            کسی به گرد تو توفیق‌دار خدمت نیست

برای فـاطـمه تـنـهـا خـواص می‌گـریند            برای این گوهـر بی‌نظـیر قـیمت نیست

به غیر خانه زهرا ولو در این دوسه ماه            بهشت هم بروم حرف ناز و نعمت نیست

بدین حساب یـقـین نـوکـر حـسـینت هم            به قدر نوکر تو غرق جاه و حشمت نیست

بدین حساب کـنـیز شما مـلک بانـوست            گدای کوی تورا ترسی از قیامت نیست

بدین حساب مـگـو که حـلال کن فـضه            نفس کشیدن او رحمت است زحمت نیست

تنت بـه نـاز طـبـیـبـان نـیـازمـنـد مبـاد            اگرچه حال مریضی به این وخامت نیست

چه بر سر تو گذشته است ای سپاه علی            که سرو قد تو چون قبل راست قامت نیست

چگونه زد که به هم ریخت طاق ابرویت            چه کرده است که امید به مرمّت نیست

چگونه زد که تو از هُرم درد تب کردی            چه کرده است که مرگ از خدا طلب کردی

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر از نظر وزن شعر ایراد داشته و دارای سکت است

برای فـاطـمه تـنـهـا خـواص می‌گـریند            برای این گوهـر بی‌نظـیر قـیمت نیست

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : محمدجواد شیرازی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

ظاهراً زهرا به احمد، جان به جانان می‌رود            پشت پرده باطناً قرآن به قـرآن می‌رود

دخـتر خـیـرُ الـبـشـر ‌اُمِّ اَبـیـهـا می‌شـود            رحمت موصولۀ باران به باران می‌رود


بین محرابش که مشغول عبادت می‌شود            نور زهرایی او تا عرش رحمن می‌رود

جود و ایثار و کرم یک گوشه از اوصاف اوست            شرح این اوصاف تا آیات انسان می‌رود

خادمان خـانه‌اش خـیل ملائک می‌شوند            این کرامت‌ها مگر از یاد سلمان می‌رود؟!

گرچه شأن فاطمه همواره معراج است و بس            در کنار مـرتضی بالاتر از آن می‌رود

حرف حیدر که وسط باشد هزینه می‌دهد            با تمام هستی‌اش زهرا به میدان می‌رود

ننگ بر دنیا و بر اهلش که ناموس خدا            وقت گریه کردنش تا بیت الاحزان می‌رود

نهی از منکر اگر که ترک شد در مردمی            ذرّه ذرّه از دل آن مردم ایـمان می‌رود

مردمی که رو به طاغوت زمانه می‌زنند            عزّت این قوم همچون برکت از نان می‌رود

آبرویش را وسط آورد زهـرا ای دریغ            حرف حق اصلا مگر در گوش اینان می‌رود؟!

دست در دست پسرهایش به سختی فاطمه            بر مزار حمزه با چشمان گریان می‌رود

بانویی که قـامـتـش مثـل رسول الله بود            در میان چادرش حالا چه پنهان می‌رود

از فضای خانه مـولا مشخـص می‌شود            دارد عمر یاس حیدر رو به پایان می‌رود

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : حامد آقایی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلین قالب شعر : غزل

چنان که اهل بالا گشت آدم در غمِ زهرا            بهشتی نیست آنکس که نباشد آدم زهرا

خدایش هر چه زیبائی‌ست را بر فاطمه داده            و خلقت را خلاصه کرده در سن کم زهرا


کلامش را امامان هم به روی دیده بگذارند            به دوش سیزده معصوم باشد پرچم زهرا

نبین مثل مُحَرم نیست خیل زائرانِ غـم            کسی که هست مَحْرم اشک دارد در غم زهرا

یقین بالاتر از این غم نباشد در همه عالم            محـرم اشک می‌ریزد برای مـاتمِ زهرا

بفرمائید روضه، آدرس هم خانه مولاست            و مـولا آه می‌گـیرد ز لبـها با دم زهـرا

چو شمعی که دمادم قطره قطره آب می‌گردد            علی می‌سوزد از غم پیش اشک نم نم زهرا

چه روزی بر سرش آورده آن نامردِ نامحرم            که تنها فضه گشته بین خانه محرم زهرا

در و دیوار این خانه شهادت می‌دهد روزی            که چل نامرد همدست اند در قدِّ خم زهرا

نمی دانم چه بر جانش غلافِ قنفذ آورده            که بر زخم تنش، مرگ است تنها مرهم زهرا

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها زبانحال امیر المؤمنین علیه‌السلام با او

شاعر : رسول عسگری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : ترکیب بند

تا سـحـر را گـرفـتـه‌انـد از ما            چـشـم تر را گـرفـتـه‌انـد از ما

کـنج عـزلت نـشـسـته‌ایم، آری            بـال و پـر را گـرفـتـه‌اند از ما


چون درختی که پیر و خشکیده            برگ و بر را گـرفـته‌اند از ما

مـا گــدایـی بــلــد نـبــودیــم و            پـشـت در را گـرفـتـه‌اند از ما

بس که نا شکری از بلا کردیم            دردسـر را گـرفــتـه‌انـد از مـا

لب مـرز مـیـان ما بـسـتـه‌ست            این گـذر را گـرفـتـه‌انـد از مـا

ما فـقـیـران به فکـر عـقـبـائـیم
تـا قــیـامـت گـدای زهــرائـیـم

چـاره‌ای نـه؛ نـمانـده انگـاری            تـو که از این دلـم خـبـر داری

همه رفـتـنـد و من هـمین جایم            تـکـیـه دادم بـه کـنـج دیـواری

شب به دست خودم ادب کردم            چـشـم وا مانده را ز کم کاری

دست خـالـی رسـیـده‌ام ایـنـجـا            تـا شــنـیـدم شـمـا خــریــداری

این دلـم را بـخــر گـرفــتــارم            تا نـدادم به دسـت خـود کـاری

تـو بـزرگ قــبـیـلـه‌ای زهــرا            کافی است از تو یک نگاه، آری

جان به جان آفرین که می‌دادم
فـاطـمـه مـی‌رسـد بـه فــریـادم

این کـرم خـانـه‌ای که وا کرده            خـشـت اول عـلـی بـنــا کـرده

خـانـه را دسـت فـاطـمــه داده            لـطـف زهــرا مـرا گـدا کـرده

فاطـمه جای خود که سنگم را            فــضــۀ خــادمــه طــلا کــرده

نام زهـرا که بـاطـنـاً سِرّ است            حــاجـت عــالــمـی روا کـرده

هر زمان روضه می‌روم حتماً            شـک نـدارم که او صدا کـرده

گـریـه کـن‌های بـچـه‌هـایش را            سـر ســجــاده‌اش دعــا کــرده

با خجـالـت به یاورش می‌گفت
همسری که به همسرش می‌گفت

یک به یک درب خانۀ انصار            رفـتـه‌ای وا نـکـرده‌اند انـگـار

نیمه شب شد دوباره زهرا جان            همه خـوابـیـده‌انـد و تـو بـیدار

جـان من در می‌آیـد از تـن؛ آه            جابجا می‌شـوی تو که هر بار

بسـترت را بـیا و جـمعـش کن            سـقـف خـانـه شـده ســرم آوار

پیـش زینب کمی بخـنـد، اصلاً            شـده حـتـی اگر چه بـالاجـبـار

این شـب آخـری نـفـس هـایـت            جان من را به لب رساند اینبار

بعد از این قاتل علی این‌هاست            در و دیوار و کوچه و مسمار

تا هـمـیـشه عـلـی بـدهـکـارت
ای عــزیـزم خــدا نـگـهـدارت

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : رضا دین پرور نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

الله اکبر! فـاطـمه بـال و پـرش سوخت            جان مدینه سوخت و پیغمبرش سوخت

الـلـه شــد مــحــصــور در الّا و لابــد            زهرا ولایت داشت پای حیدرش سوخت


با « اَشهـدُ اَنَّ مُحـمّد» رفـت از هـوش            بر روی جسم نیمه جانش دخترش سوخت

پـهـلـو به پـهـلـو کـاشـکـی می‌شـد اقـلاً            هرکس کنارش بود، پای بسترش سوخت

رویـش نـشد زهــرا بـگـویـد بـا مـؤذّن            یک سوم از تفسیرهای کوثرش سوخت

رویش نـشد زهـرا بگـوید پـشت آن در            راهش به آتش خورده بود و معجرش سوخت

حَیَّ عَلی خَیرِ العَـمَل”! بس کن مؤذّن            ارباب دیده پشت آن در، مادرش سوخت

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : حمید محبی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

فـاطمیه به خـدا بـزم خـدای زهـراست            روضه و نوحه و اشکم به عزای زهراست

یک به یک فوج ملائک به زمین می‌آیند            با ادب بر لبشان ذکر و نوای زهراست


اگر از چشمِ دِلت بِنگَری و گوش کنی            کل عالم به خدا غـرقِ ندایِ زهراست

هر که نوکر شده از بهر عزایِ زهرا            در قیامت به خدا تحتِ لوایِ زهراست

نیست بالاتر از این غم به خدا هیچ غمی            رنگ خونی که به میخ است برای زهراست

ای خدا شاد نما قلبِ حسن،قلب حسین            شادی زینب و آنها به شِفایِ زهراست

شکرُلِالله که به این فاطمیه عمر رسید            این کرَم از کرَمُ لطفُ عطایِ زهراست

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : مرضیه عاطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن قالب شعر : غزل

هر چند گنهکار و شرمنده و گمراهیم            تا فـاطـمه را داریم محـبوبه درگـاهـیم

از آتـش دوزخ مـا داریـم امــان نـامـه            از معـجـزۂ نـام پُـر بـرکـتـش آگـاهـیـم


ایکاش دو روزی در همسایگی‌اش بودیم            عمریست که غمگین از این حسرتِ جانکاهیم

تا ذکر قنوت او از جان برسد بر گوش            محتاجِ دعا بیدار؛ شب تا به سحرگاهیم

ما داغِ جوان دیدیم! عمریست عزادارِ            آن مادر مظلـوم و عـمرِ کم و کوتاهیم

ای بشکـند آن دستِ بیعـت شکـنِ ظالم            بی‌طاقت و بی‌تاب از آن سیلیِ ناگاهیم

ما را غم سنگینِ «یا فضه خُذینی» کشت            دلسوخـته داغِ شـش مـاهۀ دلخـواهـیـم

پیراهن مشکی را با اشک به تن کردیم            ما إذن عزاداری از فاطمه می‌خواهیم!

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : رضا دین پرور نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

تـا کـی مـدافـع پــدرم بـیـن بــسـتــری            مادر، گمان کنم دو سه روزی است بهتری

مشغول کارِ خانه شدی بعد رفت و روب            شانه زدی به مویم و گفتی چه دختری


خـنده نشـسته کنج لبت خاک می‌خورد            پاخـورده‌تـر شـده دل تـنـگـم ز پـادری

سنگین شده دو چشم ورم کرده‌ات چقدر            سنگـین شده به شـانـۀ من بـار مـادری

روی قنوت دست شکسته، به نیمه‌شب            داری دعـای خـانم هـمـسـایه مـی‌بـری

اینجا کسی که نیست بـبـیند چه دیـده‌ام            یک جلوه کن ببینمت از زیر روسری

امن یجـیب دخـتر تو بی‌جـواب نیـست            حال تو خوب می‌شود این روز آخری

بیـهـوده نیست مثل کـبوتر نـشـسـته‌ای            داری چو پلک خسته‌ات انگار، می‌پری

بـاور نـمی‌کـنم که شـدی رفـتـنی دگـر            خط می‌کشم به آخر این شعر سرسری

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

تـا کـی مـدافـع حـرمـم بـیـن بــسـتـری         مادر، گمان کنم دو سه روزی است بهتری

روی قنوت دست شکسته، دو سه شب است         داری دعـای خـانم هـمـسـایه مـی‌بـری

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : مهدی شریف زاده نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

نیست کاری بهتر از خدمت برای فاطمه            نیست مُزدی بهتر از مزدِ عزای فاطمه

از تـمامِ نوکری شد اَفـضل الاعـمال ما            قطره اشکِ ریخته در روضه‌های فاطمه


از ازل تا روزِ محشر جملگی ما را بس است            از مَناصِب، مَنصبِ عبد و گدای فاطمه

هست در روزِ قیامت روسپید و سربلند            هرکسی پشتِ سرش بوده دعای فاطمه

مادرم زهـرا و بـابـایم شده شـاهِ نـجـف            هم به قربانِ علی جان، هم فدای فاطمه

هست تا وقتی که جنّت زیر پای مادران            جنت الاعـلاست قـطعاً زیر پای فاطمه

خواسته در زندگی‌اش هرچه حیدر خواسته            نیست جز ذکـر عـلی در ربـنای فاطمه

مانده ازظلم وجفا، غصبِ فدک، خواری به چشم            اسـتخـوانی در گـلوی مـرتضای فاطمه

بـاز کـن در را دوبـاره فـاطـمـیـه آمـده            می‌رسد انگـار از کوچه صدای فاطـمه

روزی گریه کنان را می‌دهد زهرا خودش            می‌رسـد دسـتم بـراتِ کـربلای فـاطـمه

: امتیاز

زبانحال امیر المؤمنین علیه‌السلام با سلمان در شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : رضا دین پرور نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : مربع ترکیب

تویی که یاور و مـنّای احـمدی سلمان            چرا به گریه فـتادی، مـردّدی سـلـمان
بیا به داخل خـانه، خوش آمدی سلمان            چه خوب شد که سری هم به ما زدی سلمان


درست آمـده‌ای! خـانۀ عـلی اینجـاست
درست آمده‌ای! این گرفته رو زهراست

عزای صاحب عزا را کسی نمی‌خواهد            بـیا که خاطـر ما را کسی نـمی‌خـواهد
عـلـی ولی خـدا را کسی نـمی‌خـواهـد            مریض هست و شفا را کسی نمی‌خواهد
درون سیـنه‌شـان ارزنی ارادت نیست
خـداوکیل، کسی نیـتـش عـیادت نیست

مگو که چشمِ منِ زار، خون گرفته چرا            مگو که خانه‌ام این بار، خون گرفته چرا
مگو که این در و دیوار، خون گرفته چرا            مگو که بستر بیمار، خون گرفته چرا
سئوال کن که چه دیدند فضه و اسماء
سئوال کن ولی از من نه؛ از خود زهرا

به قدر غایت یک مرد، پای من جنگید            زمین نخورد و به پای ولای من جنگید
ز ذوالفـقـار، فـراتر برای من جـنگـید            چو صبر دست مرا بست، جای من جنگید
نداشت دشـمـن حـیـدر، تـصور زهـرا
بـبـین پـنـاه گـرفـتـم بـه چــادر زهــرا

دعـای فـاطـمه‌ام را گـذاشتم مسـکـوت            گمان کنم که هوایی شده رود لاهـوت
وصیتی شده دیشب، که مانده‌ام مبهوت            بیا بگو که بسازم چگـونه یک تابـوت
بـیـا که راز دلـم را به چـاه مـی‌گـویـم
بـبـین چگـونه شده رو به قـبـله بانـویم

: امتیاز

ذکر مصائب جسارت به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها و بستر شهادت

شاعر : محمد داوری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

آورده هـیزم کـافـری لشکـر کشیده            آتـش به درب خـانـۀ حـیـدر کـشیده

با ضربۀ سنگین پا بر پهلـوی یاس            زخـم عـمیـقی مـیخ روی در کشیده


از شـاخـۀ طـوبـای بــاغ آل احـمـد            مـسـمـار خـانـه مـیـوۀ نـوبـر کشیده

بر ماه رویش ضرب دست بی‌حیایی            نـقـش رکاب چـند انـگـشـتر کـشیده

پـهـلو به پهلو تا شده با خـون پهـلو            گل های سرخی بر روی بستر کشیده

آید صدای استخوان از سینه هربار            خود را به بستر جانب دیگر کشیده

تا چشم بسته ریخته قـلب حـسیـنـش            گوید به خود مـادر مـبادا پر کشیده

تا روی زردش را نبـیـنـد زینب او            خوابیده بر روی سرش معجر کشیده

شد روضه خوان کربلا این روز و شب‌ها            آنجا که ناله روی تل خواهر کشیده

از بـوسـه‌های فـاطـمه دیگر نـبُّـرید            هر بار قـاتل تـیغ بر حـجـنر کشیده

آخر کلافه شد تنش را زیر و رو کرد            اینبار خـنجر را به پشت سر کشیده

: امتیاز
نقد و بررسی

موضوع وجود میخ در و سرخ شدن و وارد سینۀ حضرت شدن این میخ در هیچ مقتل معتبری نیامده است « البته این موضوع بدان معنا نیست که در این حمله و جسارت سینه و پهلوی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها مجروح نشده است بلکه بر اثر ضربۀ در و آتش حضرت به شدت مجروح شدند و تصریح تاریخی در این زمینه وجود دارد» لذا توصیۀ ما این است که اولاً از بازگو کردن آن به دلیل مستند نبودن و همچنین به جهت رعایت توصیۀ علما و مراجع از پرهیز از خواندن روضه‌های سخت خوداری فرمائید؛ ثانیا اگر قصد اشارۀ گذرا به این موضوع را هم دارید لازم است حتماً در قالب زبانحال یا آنچه که ممکن است اتفاق افتاده باشد مطرح شود نه قطعیت تاریخی؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

از شـاخـۀ طـوبـای بــاغ آل احـمـد            مـسـمـار خـانـه مـیـوۀ نـوبـر کشیده

مدح و شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : مهدی کبیری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن قالب شعر : غزل

یاد پدر می‌کرد و با گریه اذان می‌داد            گهـوارۀ خالی محـسن را تکان می‌داد

هر بار از سد سکوت کوچه رد می‌شد            هر بار روی خاک می‌افتاد و جان می‌داد


با دیدن گلها دلش از غصه خون می‌شد            نیـلـوفـر بـاغ عـلی بوی خزان می‌داد

حـتی به سـخـتی هم دگر بـالا نمی‌آمد            دستی که نان خلق را از آسمان می‌داد

با یاعلی از بسترش آهسته برمیخاست            این نام بر زانوی بی‌جانش توان می‌داد

روی حسینش را میان گریه می‌بوسید            وقتی تنور خانه قدری بوی نان می‌داد

زینب به یاد جـای زخـم مـیخ می‌افتاد            وقتی حسن هق هق کنان در را نشان می‌داد

وقـتی امانت را عـلی دست پیـمبر داد            غرق خجالت بود و دائم سر تکان می‌داد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی در عدم رعایت شأن حضرت زهرا؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

با لکنتش هی گریه می‌کرد و اذان می‌داد            گهـوارۀ خالی محـسن را تکان می‌داد

بیت زیر اگر اشاره بر تنور خولی داشته شود مستند نبوده و باید حذف شود زیرا در روایات معتبر کتب تاریخ الامم والملوک ج ۵ ص ۴۵۵؛ الکامل فی‌التّاریخ ج ۱۱ ص ۱۹۲؛ مَقْتَل خوارزمی ج ۲ ص ۱۰۱؛ مُثیرُالأحْزان ص ۲۸۸؛ مَناقِبِ آلِ ابیطالب ج ۴ ص ۶۰؛ بحارالأنوار ج ۴۵ ص ۱۲۵؛  جلاءالعیون ص ۵۹۸؛ منتهی الآمال ۴۷۴؛ نفس المهموم ص ۵۱۷؛ مقتل جامع ج۲ ص ۳۴؛ مقتل امام حسین ۲۰۹؛ تصریح شده است که خولی سر را در کنج حیاط و در زیر تشتی قرار دادند، موضوع تنور خولی برای اولین بار در قرن دهم در کتاب روضة الشهدا تحریف شده است؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید؛ ضمناً حضرت زهرا همیشه به کودکانش محبت میکرد نه تنها وقتی که تنور خانه بوی نان دهد

روی حسینش را میان گریه می‌بوسید            وقتی تنور خانه قدری بوی نان می‌داد

زبانحال امیر المؤمنین علیه‌السلام با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : رضا رسول زاده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

از دست می‌روی هَـمه دار و نـدارِ من            بـا رفـتـنـت ســیـاه شَـوَد روزگـارِ مـن

گفـتی که تا همیشه تو هـستی کـنارِ من            حالا چرا شکـسـته‌ای ای ذوالفـقـارِ من


بی‌تکـیه گـاه می‌شـوم ای لشکـرم مرو

خانه خـراب می‌شـوم ای هـمسرم مرو

از حـیـدرت سه مـاه شده رو گرفـته‌ای            با گـریه‌های مخـفـیِ خود خو گرفته‌ای

یک دست بر جـراحتِ پهـلـو گرفـته‌ای            یک دسـت بر کـبـودیِ بـازو گرفـته‌ای

صد پـاره می‌شـود زِ غـم تـو دلِ عـلی

با این سُـکـوتِ خود شُده‌ای قـاتلِ عـلی

ای استخـوان شکستۀ حیدر نفس مَکِش            شُعـله کِـشَد زِ آهِ تو، دیگر نفـس مَکِش

بدتـر شـود زخـمِ تو آخـر، نفـس مَکِش            رنگین شده زِ خون تو بستر، نفس مَکِش

از بعدِ کوچه‌ها تو سَرت خَم شُده چرا؟

زهرای من بگو کَـمرت خَم شُده چـرا؟

بـانـو، بنـفـشـه پـیـکـرِ تو می‌کـشـد مـرا            جـسمِ نَحـیـف و لاغـرِ تو می‌کـشد مرا

خـون لَخـته‌های مَعجـرِ تو می‌کشد مرا            شـب نـالـه‌هـای دُخـتـرِ تو می‌کـشد مرا

تاثیرِ درد بر هَمه عُضوت رسیده است

زهرا چگونه‌ای تو که رَنگت پریده است؟

امشب بِگـو عـلی چه کُـند روبروی تو؟            وقتی که خوب می‌نگَرَد او به روی تو؟

با فِـضّه‌ات چگونه دَهَد شُـستِـشوی تو؟            تـو مـی‌روی مـانـده بـه دلِ آرزوی تـو

زهـرای من زِ پـیرُهَـنَت لالـه می‌چکَـد

هِـنگـامِ غُـسل از کَـفَـنَـت لاله می‌چکَـد

نامردهای شَهر تو را یا مَرا… زدند!؟            یـادم نـمـی‌روَد که تـو را بی‌هَـوا زدنـد

زهـرا سـوال دارم، بگو که تو را زدند            بارِ تو که شِکَست، دوباره چِرا زدند!؟

زهرا بِمان که رَحم به این مُمتَحَن کُنی

اصلاً زِ جای خـیـز عَلی را کَـفَـن کُنی

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد وزنی و سکت موجود در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

این زخمِ سیـنه گردد بدتر، نفـس مَکِش            رنگین شده زِ خون تو بستر، نفس مَکِش

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ضعف معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

زهـرا سـوال دارم، اَگر که تو را زدند            بارِ تو که شِکَست، دوباره چِرا زدند!؟

زبانحال امیر المؤمنین علیه‌السلام با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : سعید توفیقی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مسمط

ما دو تا در دل طـوفان، دل دریا داریم            هـر دو انّـا شده و فـکـر فـتـحـنـا داریـم

روزمان شب نـشده، غـصۀ فـردا داریم            چـقـدر وجه تـشـابه، من و زهـرا داریم


دل من، بستر او، هر دو زخون رنگین است

بر زمین‌های کویری نم باران، بد نیست            یک‌تـنه گر بزنی باز به میدان بد نیست

بـنـشیـنی جلـوی دیـده طفـلان بد نیست            بدنت آب شده، گر بخوری نان بد نیست

گر قبول تو شود، خواهش حیدر این است

باشد اما نـفـسی فـکـر شـفـا کن، زهـرا            حرف رفـتن بزن آشـوب به پاکن زهرا

بـرو و باز مرا صاحب عـزا کن زهرا            باز هم در حق هـمسایه دعـا کن زهـرا

بهر این قوم ستم پیشه، دعا، نفرین است

خـواب بـودی ورم گـونـه تـو پـیـدا شـد            بخـت شد یار من و راز نهـان افـشا شد

ناگهان پلک جریح تو به زحمت وا شد            بـغـضـم آوار شـد و دیـده من دریـا شـد

گفتم این نحس لعین، دستش عجب سنگین است

عرق سرد تو نازل شد و در بستر ریخت            نفسی ژرف زدی، دور تو نیلوفر ریخت

طاقتت طاق شد و حوصله‌ات از سر ریخت            طلب مـرگ نمودی و دل حـیدر ریخت

شک ندارم که دعای تو خودش آمین است

مرغ روحت ز تنت بال گشود است چرا            قد چون سرو تو در حال قعود است چرا

زخـم‌های تو دهـن بـاز نـمود است چرا            وای من گوشه چشم تو کبود است چرا

غرق در خون زچه رو دیده حیدربین است

دل ز دلـدار نکـن، هـمـسر و هم پیـمانم            اسـتخـاره نکـن این قـدر بر این قـرآنـم

رحـم کن بر من و بر کـوچکی طـفلانم            نـفـسی پـلـک بـزن، روح بِـدم در جانم

چشم وا کردن تو درد مرا تسکـین است

آه زهــــرا، بِــــفَــــداکَ اَنــَـا و اولادی            ای که بر یاری من سـینه سپـر استادی

چه شده با تو که در بستر خـون افتادی            چند روزی است که تغـیر سلـیـقه دادی

با گل ریـز چرا پیـرهـنت تـزئـین است

علت این همه پیراهن عوض کردن چیست            یا بگو علت اینگونه سخن گفـتن چیست

صحبت از نیمه شب و پر زدنت بی‌من چیست            ماجـرای کـفـن و قـصه پیـراهن چیست

حرف از سر نزنی، دخترکت غمگین است

نـفـست معـجـزه شد کـار خـدائی کردی            رو به قـبـله شدی و قـبـله‌نـمائی کـردی

شـب آخـر هـمـه را کـربـبـلایی کـردی            روضه خواندی و مرا نیزهوایی کردی

سمت گودال نرو، روضه تو سنگین است

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

صحبت از مادر که می‌آید هیاهو می‌شود            بغض‌هایِ زخمی‌ام بینِ گلو رو می‌شود

روضه وقتی روضۀ ناموسی است و کوچه‌ها            لطمه و سیلی، نصیبِ طاقِ ابرو می‌شود


روضۀ صدّیقه کبرا؛ نه جایِ هرکس است            هر کسی مَحرم شود گریه کُنِ او می‌شود

ایـنـقـدر تأثـیـر دارد اشک‌هایِ فـاطـمی            زمزمی می‌سازد از چشم و چنان جو می‌شود

روضه خوان می‌خواند از (در) می‌زنم بر سینه‌ام            در خیالِ من تداعی زخـمِ پهـلـو می‌شود

مـادرم تا می‌زند شانه به مویِ خواهـرم            در دلم غـوغایی از انـدوهِ بازو می‌شود

گوشه‌ای کز کردن و ساکت نشستن یک خطاست            صحبت از مادرکه می‌آید هیاهو می‌شود

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

چو دید نقش زمین همسر جوانش را            ز دست داد همه طاقـت و تـوانش را

به پیـش دیدۀ او چون زدند زهـرا را            هزار مرتـبه دشـمن گرفت جانش را


هزار حـیف که یارش نداشت یارایی            ز دیده پـاک کـند اشک دیـدگـانش را

نه با علی نه حسن نه حسین نه زینب            نگفت درد و غـم و غـصۀ نهانش را

به حـیـرتم که اگر در مـدیـنه رو آرم            کجا نـشان بـدهـم قـبـر بی‌نـشانش را

چگونه پیر نگردد علی به فصل شباب            کزاو گرفت عـدو هـمسر جـوانش را

که دیده بین قـفس طایر شکـسته‌پـری            که ظـالـمانـه بـسـوزند آشـیـانـش را؟

به جز به باغ امـید عـلی و زهـرایش            که دیده غـنچـه نـشکـفـتۀ خـزانش را

حسین مادر مظلومه را دهد از دست            اگـر بـلال بـه پـایــان بـرد اذانـش را

چه قـرن‌ها که ستم بر علی شده میثم            که ریخـتـند بسی خـون شیعـیانش را

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : محسن حنیفی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

نام علی را هر نـفـس تکـرار می‌کرد            افلاک را از نور خود سرشار می‌کرد

بر عهده رزق عالم لاهـوت را داشت            روح الامین در منـزل او کار می‌کرد


هر روز مانند نـبـی مـعـراج می‌رفت            تا خـویش را در آیـنـه دیـدار می‌کـرد

آئـیــنـه بـود و در تــجــلـی کـمــالـش            نـور حـسین خویش را اظهار می‌کرد

درگاه قدس از مقدم او نور می‌خواست            پس به غـبـار راه او اصـرار می‌کرد

درکش برای خاطر خورشید سخت است            آتش چـرا با چـادرش پیـکـار می‌کرد

بـی‌اذن، آتــش در رواق خــانــه آمــد            ترغـیب بی‌شـرمـانۀ مـسـمار می‌کـرد

تا مـیـخ در راه دگـر را پـیـش گـیـرد            از او تـمـنــا حـیــدر کــرار مـی‌کـرد

دستار زهرا در تب او سخت می‌سوخت            خـیـلی گـلایـه از در و دیـوار می‌کرد

ای کـاش قـدری تـازیـانه نرم خـو بود            با دست زهـرا مهربان رفـتار می‌کرد

با چارچوب در غـمش را قاب کردند            رنگ کبودی، جلوه‌اش را تار می‌کرد

باغ فـدک گـلـزار گلهای بنـفـشه است            یـاد از رخ نـیـلی او بـسـیـار می‌کـرد

: امتیاز
نقد و بررسی

موضوع وجود میخ در و سرخ شدن و وارد سینۀ حضرت شدن این میخ در هیچ مقتل معتبری نیامده است « البته این موضوع بدان معنا نیست که در این حمله و جسارت سینه و پهلوی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها مجروح نشده است بلکه بر اثر ضربۀ در و آتش حضرت به شدت مجروح شدند و تصریح تاریخی در این زمینه وجود دارد» لذا توصیۀ ما این است که اولاً از بازگو کردن آن به دلیل مستند نبودن و همچنین به جهت رعایت توصیۀ علما و مراجع از پرهیز از خواندن روضه‌های سخت خوداری فرمائید؛ ثانیا اگر قصد اشارۀ گذرا به این موضوع را هم دارید لازم است حتماً در قالب زبانحال یا آنچه که ممکن است اتفاق افتاده باشد مطرح شود نه قطعیت تاریخی؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

تا مـیـخ در راه دگـر را پـیـش گـیـرد            از او تـمـنــا حـیــدر کــرار مـی‌کـرد

زبانحال امیرالمؤمنین علیه‌السلام با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : عماد بهرامی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلین قالب شعر : غزل

چه زجری می‌کشم می‌بینمت در بستر اینگونه            نزد پروانه‌ای مثل تو زهرا پرپر اینگونه

اگر من آمدم خانه نیازی نیست برخیزی            نیا جان علی دیگر خودت پشت در اینگونه


جوابم کرده این شهر پُر از نامرد قنفذ دار            جوابم را نده بانوی خوبم با سر اینگونه

خودم دیدم لباست را که رویش لکۀ خون بود            یقیناً زخم داری فاطمه در پیکر اینگونه

الهی که نبیند هیچ مردی آنچه من دیدم            الهی که نیفتد پیش چشمی همسر اینگونه

اگر حتی دری آتش گرفت و پیکری هم سوخت            الهی که نگیرد بر تنی میخ در اینگونه

قرار این بود، غربت تا ابد سهم خودم باشد            غریبی مرا یکجا گرفـتی در بر اینگونه

منی که یک تنه می‌کندم از قلعه در آن را            چه شد که هستی‌ام افتاد در پشت در اینگونه

دری آتش گرفت و خیمۀ عمر حسینم سوخت            شبیه مادرش می‌سوزد از غم خواهر اینگونه

شبیه چادری که پشت در، در شعله‌ها میسوخت            میان خیمه معجر می‌شود خاکستر اینگونه

: امتیاز
نقد و بررسی

موضوع وجود میخ در و سرخ شدن و وارد سینۀ حضرت شدن این میخ در هیچ مقتل معتبری نیامده است « البته این موضوع بدان معنا نیست که در این حمله و جسارت سینه و پهلوی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها مجروح نشده است بلکه بر اثر ضربۀ در و آتش حضرت به شدت مجروح شدند و تصریح تاریخی در این زمینه وجود دارد» لذا توصیۀ ما این است که اولاً از بازگو کردن آن به دلیل مستند نبودن و همچنین به جهت رعایت توصیۀ علما و مراجع از پرهیز از خواندن روضه‌های سخت خوداری فرمائید؛ ثانیا اگر قصد اشارۀ گذرا به این موضوع را هم دارید لازم است حتماً در قالب زبانحال یا آنچه که ممکن است اتفاق افتاده باشد مطرح شود نه قطعیت تاریخی؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

اگر حتی دری آتش گرفت و پیکری هم سوخت            الهی که نگیرد بر تنی میخ در اینگونه